سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری حوزه به مناسبت، سالروز رحلت مرحوم آیتالله محمد هادی معرفت در گفتگو با حجت الاسلام حامد معرفت سیره عملی شیوه تحصیل و تدریس این مفسر فقید قرآن را بررسی کرده است.
*لطفا در ابتدا خود را معرفی کنید؟
اینجانب حامد معرفت فرزند کوچک مرحوم آیت الله معرفت هستم و مدت 15 سال است که در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل علوم حوزوی میباشم.
*لطفا احوال شخصی آیت الله معرفت در منزل و سیره عملی ایشان برایمان بگوید؟
اجداد ما همگی از اهل علم و صاحب تألیف بودهاند. پدر بزرگم مرحوم شیخ علی معرفت در سن 15 سالگی از اصفهان برای تحصیل علم به کربلا مهاجرت میکنند و سالها به تحصیل علوم و معارف اهل بیت عصمت و طهارت میپردازند و در کنار کارهای علمی خود در فن خطابه نیز ید طولایی داشتهاند و از خطبای معروف کربلا بودهاند. مرحوم شیخ علی که جد بنده هستند در آنجا تشکیل خانواده میدهند و مرحوم والد فرزند ارشد ایشان بودهاند. که در کربلا به دنیا میآیند، مرحوم والد بعد از اینکه مقدمات را در کربلا تحصیل کردند، به این نتیجه رسیدند برای تکمیل ظرفیت علمی خودشان وارد حوزه علمیه نجف شوند و از محضر اساتیدی مانند حضرت آیت الله خوئی که استاد اصلی ایشان است و سایر علما بهره های علمی فراوانی میبرند.
*علت مهاجرت آیت الله معرفت از نجف به ایران چه بود؟
در اوایل دهه 50 که صدام؛ ایرانیها را از عراق اخراج کرد، ایشان مجبور به هجرت به ایران میگردد و در شهر قم ساکن میشوند.
*از خاطرات مرحوم آیت الله معرفت از نجف برایمان بگویید؟
ایشان نوعا اهل خاطره گویی نبودند، اما والده برای ما خاطراتی نقل میکردند، از جمله اینکه مادرم نقل میکردند: چون آیت الله معرفت تمام وقت خود را صرف مطالعه و تحقیقات علمی میکردند وقتی وارد نجف شدند از لحاظ اقتصادی بسیار در مضیقه بودند و برای گذر زندگی و تامین معاش با بعضی چاپخانهها قراردادی داشتند و کتاب های در حال چاپ را تصحیح میکردند و آخر هفتهها هم بعضا دعا نویسی میکردند.
مادرم نقل میکردند؛ ایشان چنان عاشق تحصیل و مطالعه بودند که صبح و شب نمیشناختند و همواره مشغول تحصیل بودند، شب هم که به منزل میآمدند، کماکان تا دیر وقت به مطالعه و تحقیق میپرداختند، پدرم نقل میکردند گاه چنان غرق مطالعه میشدم که با صدای اذان صبح، متوجه زمان میشدم.
*والده شما با مشکلات معیشتی و غربت چگونه کنار میآمدند؟
زمانی که پدر و مادر از کربلا به نجف مهاجرت میکنند، مادرم این غربت را تجربه میکند و برای مادرمان هم خیلی این غربت سخت بوده، اما پدرم سعی میکردند حتی با قرض کردن؛ حداقل معیشت را برای خانواده فراهم کنند. مادرم نقل میکرد وقتی ما را از نجف اخراج کردند منزل ما در نجف در معرض خرابی بود من خودم شاهد بودم که پدرتان به چه مشکلاتی این منزل را تهیه کرد.
*از روابط آیت الله معرفت با امام راحل (ره) برایمان بگویید؟
زمانی که امام خمینی به نجف اشرف تشریف میآورند، پدرم از استقبال کنندگان ایشان بودند و جزو اولین افرادی بودند که به درس امام رفتند و کتاب ولایت فقیه که از حضرت امام منتشر شده است در همان زمان توسط مرحوم والد تعریب میشد، حضرت امام درس را به فارسی مینوشتند و بوسیله حاج آقا مصطفی به پدر ما میرساندند و ایشان درس را تعریب میکردند.
بعد از انقلاب، با توجه به اینکه اعتقاد مرحوم والد این بود که طلبه نباید وارد کارهای اجرایی شود، و وظیفه اصلی طلبه را مباحث علمی میدانستند وارد امور اجرایی نشدند اما وقتی حضرت امام فرمودند: همه باید برای کمک به انقلاب بیایند، ایشان نیز به محضر امام میروند و حضرت امام حکم قضاوت میدهد و در مقام قضاوت به شمال ایران میروند و بعد از آن به قم برگشته و بعد از چند سال -حدود 15 سال- بعد از انقلاب که دیگر رفع نیاز شده بود کار اجرایی را کنار میگذارند، اما کارها و فعالیت های پژوهشی را کماکان ادامه میدهند. مرحوم والد در یاری رساندن به امام و انقلاب از هیچ خدمتی دریغ نداشتند، حتی در این مسیر یکی از فرزندان خود را نیز تقدیم انقلاب کردند به نام شهید علی معرفت که پدرمان نام پدر خود را برای ایشان گذاشته بودند؛ ایشان در سن 21 سالگی در اوایل طلبگی به شهادت رسیدند.
پیام مقام معظم رهبری به مناسبت رحلت آیت الله معرفت
*پیام رهبری در هنگام درگذشت مرحوم والد چه بود؟
رهبر انقلاب نیز در پیامشان این گونه بیان فرمودند:
درگذشت عالم خدمتگزار و قرآن پژوه آیت الله آقای حاج شیخ محمدهادی معرفت رحمه الله علیه را به حوزهٔ علمیه و علما و فضلای قرآنی و مردم وفادار قم و به خانواده و فرزندان محترم ایشان تسلیت میگویم. این روحانی عالی مقام خدمات ارزشمندی در زمینهٔ تحقیقات و تألیفات دینی به ویژه در تفسیر و علوم قرآنی به جامعهٔ علمی کشور عرضه داشتهاند و تألیفات ایشان یادگارهایی ماندنی به شمار میآید. ایشان همچنین در عرصه های مجاهدات ملت ایران در دوره های گوناگون حضور داشتهاند و فرزندشان در دفاع مقدس به فیض شهادت رسیده است. از خداوند متعال علو درجات این فقید سعید را مسألت میکنم.
*نوعا تفریحات ایشان چگونه بود؟
وقتی پدر، از تحقیق و مطالعه خسته میشدند از اتاق مطالعه که در طبقه بالای منزل بود، پایین میآمدند و در کارهای منزل کمک میکردند مثلا در آماده کردن غذا کمک و گاهی آشپزی اگر وسیله ای در منزل خراب میشد یا خودشان تعمیر میکردند و یا اولین فرصت به تعمیر کار مراجعه میکردند.
*ایشان در مسائل مالی به چه مسائلی دقت داشتند؟
زمانی که ما در دبیرستان تحصیل میکردیم، هر وقت به ایشان میگفتیم پولی نیاز داریم تا وسیله ای بخریم کلی سؤال و جواب میشدیم؛ اما وقتی میگفتیم، میخواهیم کتاب بخریم فوراً پرداخت میکردند و هیچ سؤا لی نمیپرسیدند، خودشان هم بسیار علاقه به کتاب داشتند و در آخرین روز حیاتشان دنبال کتابی بودند پیدا نمیشد، به کتابفروشی های پاساژ قدس سفارش داده بودند که اگر آن کتاب را یافتند به ایشان اطلاع بدهند، اتفاقا از کتابفروشی با ایشان تماس گرفته میشود و قبل از دریافت کتاب رحلت ایشان اتفاق میافتد.
*ایشان با همسایهها؛ و دیگر مراجعه کنندهها چگونه برخوردی داشتند؟
برای نماز به مسجد محل میرفتند و بعد از نماز با کسبه صحبت میکردند و مردم محله نیز ایشان را به عنوان یک طلبه عادی میشناختند؛ مرحوم والد بسیار مردم دار بودند، روز آخر عمرشان یکی از پیرزنهای همسایه فوت کرده بودند و ایشان برای ختم او بعد از ظهر به مسجد رفته بودند و چون حالشان خوب نبود؛ اناری آوردند و پاک کردند و به مادرمان گفتند من که نمیتوانم بخورم، شما میل کنید و بعد از اینکه چای میل کردند در بین راه حرکت به طبقه بالا دچار سکته شدند.
با شاگردانشان یا حتی کسانی که شاگرد ایشان نبودند، مستقیم ارتباط برقرار میکردند و حتی تلفن را خودشان جواب میدادند. بعد از ظهر که میخواست نیم ساعت استراحت کند، تلفن را کنار دستشان میگذاشتند و خودشان جواب میدادند و هیچ وقت دفتر و دفتر دار نداشتند و در مسجد که تشریف میبردند، اگر سؤالی میشد جواب میدادند حالا اگر طلبه ای سؤال علمی میپرسید یا یک پیرمرد بی سواد که مسأله معمولی شرعی را سؤال کند؛ برایشان فرقی نداشت و حتی گاهی شب در میزدند و سؤال داشتند ایشان پاسخ میداد و من فکر نمیکنم کسی باشد که خواسته باشد با ایشان ارتباط بگیرد و نتوانسته باشد.
*از توصیه های ایشان مطالبی به یاد دارید؟
ایشان توصیه میکردند روش سنتی درسهای حوزه عوض نشود؛ باید محوریت فقه و اصول در حوزه حفظ شود و بعد اگر خواست تفسیر بخواند یا فلسفه و کلام بخواند میتواند، اما قوام طلبگی باز روی همان فقه و اصول است.
در تالیفات خودشان هم همواره جهانی فکر میکردند،لذا تألیفاتشان اغلب به زبان عربی است و ایشان میگفتند که من مصر را هدف گرفتهام و میفرمودند، باید ما بگونه ای عمل کنیم که معارف اهل بیت(ع) در سطح بین المللی مطرح شود و دانشمندان جهان حرف اهل بیت(ع) را بفهمند.
*آیا همه آثار و تالیفات ایشان منتشر شده است؟
بسیاری از آثار ایشان قبل از رحلتشان منتشر شد، آخرین اثر ایشان تفسیر اثری بود که با هدفی که خدمتتان عرض کردم نوشته شد؛ ایشان وقتی تفسیرخودشان را نوشتند روایات اهل بیت(ع) و روایاتی که از طریق اهل سنت وارد شده است را یک جا جمع کردند و میفرمودند؛ این کار چند فایده دارد: اول اینکه برتری اهلبیت(ع) را نشان میدهد؛ دوم اینکه مشخص میشود کسانی که در باب تفسیر از بزرگان اهل سنت هستند مطالب خود را از علی بن ابیطالب گرفتهاند و مشهور است که بزرگان اهل سنت خود شاگرد اهل بیت(ع) بودهاند و این به این معنی است که اهل بیت(ع) سعی کردهاند جنبه هدایت گرانه خود را حفظ کنند و اگر تلاشهای اهل بیت(ع) نبود اسلامی باقی نمانده بود.
*ایشان به کدام اثر خویش بیشتر عشق میورزیدند و به آن اهتمام داشتند؟
کتاب تمهید اصلیترین کتاب ایشان است، در زمان حیاتشان به صورت متفرقه چاپ میشد، اما پس از رحلتشان به صورت مجموعه ده جلدی منتشر شد و ما همین کتاب را ترجمه کردهایم که چند جلدش هم چاپ شده و به زودی کتاب تمهید ده جلدی به صورت ترجمه شده نیز منتشر میگردد، و فقط بخش جزئی از ترجمه کتاب باقی مانده، حدود یک سال دیگر این کار به انجام میرسد.
ایشان بیشتر در بحث علوم قرآنی قلم زدهاند و عنایت ویژه ای به تمهید داشتند، اما چون تفسیر اثری حاصل عمر ایشان است به آن خیلی علاقه داشتند، جلد اول این کتاب راجع به علوم قرآنی است و نظرات مختلفی در مسأله ای داشته باشند، چون تفسیر اثری، آخرین کتاب ایشان است، مطالب ذکر شده در آن هم آخرین نظر استاد است.
*با توجه به اشتغالات فراوان علمی آیا برای دید و بازدید فامیل وقتی اختصاص میدادند؟
به دید و بازدید اقوام اهتمام ویژه داشته و تأکید میکردند به یاد ندارم شخصی از فامیل مرحوم والد را دعوت کند و ایشان رد کرده باشد.
*از آرزو های استاد بگویید؟
میگفتند من دوست دارم، شیخ طوسی حوزه بشوم، چون شیخ طوسی حوزه را متحول کرد و در همه علوم از فقه و اصول و تفسیر و ... دست داشتند و از این جهت به شیخ طوسی علاقه داشتند. علاقه داشتند حوزه بین المللی بشود حرف بین المللی بزند حوزه از لحاظ مواد غنی است و به منبع اهل بیت(ع) متصل است. آرزوی اصلی ایشان این بود که یک زمانی حرفی در حوزه قم زده میشود بلافاصله در تمام مجامع علمی نشر پیدا کند. آرزو داشتند نام اهلبیت(ع) و به خصوص امیر المؤمنین را در مسأله قرآن زنده کنند هدف ایشان از حضور در مسائل قرآنی همین بوده و تا قبل از ایشان آنطور که باید تألیفاتی در شیعه راجع به قرآن و علوم قرآنی نبود و اگر کسی میخواست از تاریخ قرآن بحث کند مغرضانه یا غیر مغرضانه بر اساس مبانی اهل سنت طوری مباحث را میچید که یا نامی از امیر المؤمنین نباشد یا به صورت عادی باشد مرحوم والد میخواست این نام مبارک را زنده کند و هدف اصلی از تالیف کتاب تمهید هم همین مطلب بود تا نام اهلبیت را نیز در مسائل قرآنی زنده کنند و بحثی هم در کتاب تمهید با عنوان "نقش شیعه پیرامون قرآن " دارند که به خوبی این مسأله را روشن کردهاند.
مثلا مرحوم والد در مقالات خود به خوبی روشن کردهاند که ابن عباس که بزرگترین صحابی مفسر است شیعه بوده و هر چه گرفته از علی بن ابیطالب گرفته و ابن مسعود که دومین صحابی مفسر است، هم شیعه بوده و أبی بن کعب که نیز از صحابه میباشد و مفسر هست نیز شیعه است یعنی ما چهار صحابی شیعه مفسر داریم که اول آنها امیر المؤمنین است. امیر المؤمنین با اینکه از خلافت ظاهری منع شده بودند اما اثر خود را گذاردند این خیلی فرق میکند با این مطلب که در کتب تاریخی میخوانیم که شیعه کلا کنار رفته و کار دست دیگران افتاده، نه اینطور نبوده حد اقل این است که این نظریه در جهان اسلام مطرح شده.
*آیا آثار ایشان در سطح بین المللی معرفی شده است؟
نوع آثار مرحوم والد به زبان عربی بوده و همانگونه که شاگردان ایشان نقل میکردند خیلی مورد توجه واقع شده، هر چند معرفی خوبی هم صورت نگرفته و البته اهل سنت هم پذیرش ندارند، ولی با این حال کتاب تمهید ایشان مانند تفسیر المیزان به صورت بین المللی پذیرفته شده و همانگونه که در ایران چاپ میشود در بیروت هم چاپ و توزیع شده است و از معدود کتب شیعه است که در کتابخانه های اهل سنت نیز وجود دارد.
*گویا شما نیز در تصحیح و تنظیم آثار پدرتان کوشا هستید، در حال حاضر مشغول تنظیم کدام اثر مرحوم والد هستید؟
الان در حال ادامه کار تفسیر اثری زیر نظر جناب آقای رستم نژاد هستیم، ایشان پیش فرضیه های تفسیر اثری را در کل قرآن انجام دادهاند که تنظیم آن در حال انجام است. برخی دیگر از کتب ایشان را هم تلخیص میکنیم تا برای مخاطب سبک شود، عمده فعالیتها در مؤسسه تمهید، انجام میگیرد و مدیریت آن بر عهده حجتالاسلام والمسلمین بهجت پور است که شاید یکی از شاگردان خاص مرحوم پدرمان بودند که مورد عنایت ایشان بودند.
*از حالات خوش معنوی و توسلات مرحوم آیت الله معرفت به ذوات قدسی معصومین برایمان بگویید؟
ایشان میگفتند: در نجف که بودم، هر گاه در مسأله ای علمی گیر میکردم به حرم امیر المؤمنین مراجعه میکردم و به ایشان عرض میکردم خودتان حل کنید و بعد از زیارت مسأله حل میشد، در ایران هم که بودند، بدلیل کسالتی که پیش آمد تدریس را تعطیل کردند، اما تنها تدریسی که تعطیل نکردند تدریس در دانشگاه رضوی مشهد بود میگفتند: علت اصلی آن زیارت آقا علی بن موسی الرضاست، برخی اوقات ارادت انسان به یکی از ائمه(ع) بیشتر میشود، اما شخصی میگفت: به عراق رفتیم و چند روزی در شهرهای مختلف بودیم و به سامراء هم سری زدیم و پدرمان خیلی ناراحت شدند و گفتند؛ شاید ما معرفتمان نسبت به یکی از ائمه، کم باشد، اما در ادبیات مان نباید این بی سوادی خود را نشان بدهیم و اینطور صحبت کنیم که مثلا در سامرا فقط یک روز بودیم.
*بیشتر با کدام یک از علمای نجف مرتبط بودند؟
بیشترین ارتباط پدرم با علمای نجف با مرحوم آیتالله العظمی خوئی بوده و در تمام مدتی که حضرت امام(ره) در نجف بودند، پدرم در محضر ایشان بودند که ثمره آن بحث های ولایت فقیه است.